شوخی یک کار جدّی هست. نادیده گرفتن شوخی و شوخطبعی اشتباهه. شوخی همیشه مورد تحریک و توقیف حکومتهای دیکتاتوری بوده و به طنزپردازها به صورت یک تهدید نگاه شده، میدونید چرا؟
چون شوخی می تونه حقایق را روشن بکنه، تو تفکرات بسته و محدود شکاف بندازه و جلال و جبروت ساختگی آدم ها را بشکنه. این به معنی صدور مجوز برای شوخی کردن با هرکس یا به هر شکل نیست اما شوخی نشون میده که ما نمیترسیم. دیکتاتورها از این که دیگران بهشون بخندند نفرت دارند و مطمئناً خودشون هم به خودشون نمیخندند. امّا واقعیت شگفتانگیز اینه که همه ما زیر نفوذ دیکتاتور درونی قرار داریم.
اغلب انسانها برای خودشون دیکتاتوری روانی شخصی میسازند و بعد بخودشون حکم میکنند که باید تحت آن زندگی بکنند. این “زندانهای” شخصی بر پایههای محکم قوانین خشک و فرضیات نادرست بنا شده، با دیوارهای بلند “بایدها” و “نبایدها”، میلههای محکم «کمالگرایی»، قفلهای بسته “شکست defeatism” و “نقص و شرم” ونگهبانهای “خودبینی” و “تکبّر” و “غرور” با وظیفه ثابت “حق با منه”.
و این خودبینی تا اونجا گسترش پیدا می کنه که شخص، خود را کاملاً برتر از دیگران میدونه.
یک شوخی مناسب که در زمان مناسب و توسط فردی مناسب انجام گیرد می تونه راهی برای خارج شدن از درک محدود و یک بعدی باشه. یک شوخی جدی!
به نظر من شوخی ناجور اون وقته که کسی به شما بگه “صبر کن تا برات بگم از خنده رودهبر می شی”. یا وقتی به جای اشاره کردن به یک نکته مهم با “کنف کردن” کسی یا “دست انداختن” یک انسان بخواهیم تفریح کنیم، ما ممکنه از نظر خودمان دست انداختن آدم ها جالب باشه و اگه اعتراض بکنند بهشون بگیم “بی جنبه”! اما به یاد داشته باشیم قبل از هر شوخی به “چرایی” شوخی و “نیت خودمون” خوب توجه و تمرکز کنیم تا مبادا کسی را از خودمون نرنجونیم. به یاد داشته باشیم نیت شوخی “حال گیری” از کسی نیست بلکه “حال دادن” به جمع هست. شوخی گاهی یک فرصته برای یادگیری چون “غیرمنتظره” است ولی به جا و به موقع!
بهترین شوخی اونه که که شنونده را همپای خنده به فکر وادار کنه
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سلام.
هر کاری نیاز به تمرین و ممارست داره، بخصوص اگه قرار باشه با ترک عادتهای نامناسب هم همراه باشه.
اما وقتی یاد گرفتیم و به مهارت شوخی کردن احاطه پیدا کردیم، دنیای خیلی خوبی رو تجربه خواهیم کرد،” دنیای لذت بردن از شوخی، پس از شوخی”.