نیمه گمشده 148

نیمه گمشده

خود را نیمه نبینیم و دنبال نیمه گمشده خودمان نباشیم، واقعیت این است که برای هیچکدام از ما نیمه ای وجود ندارد، به دنبال نیمه ی خود گشتن گمراهی و بی عقلی است، زیرا ما اصلا نیمه نیستیم، هر کدام از ما یک من هستیم با امکان رشد و بالندگی فردی، منی که باید دانا ، توانا٫ برنا، مستقل، شاد و آزاد باشد. درست همانطور که آفریده شدیم، در انتظار یک او باشیم،اویی که تکامل، استقلال و آزادی من را به رسمیت بشناسد و برایش احترام قائل است ، آنگاه می شویم یک ما، مایی همیشگی ، دانا٫ توانا، و برنا . خود را نیمه نبینیم
با این حال اگر به دنبال سنجش تناسب یار و همدم با خودتان هستید به این نکات توجه کنید،‌ لحظه های تجربه یافتن #نیمه_گمشده لحظه هایی است که برای شما روشن می شود که می‌خواهید با این شخص بمانید نه با هیچ‌کس دیگری در جهان، اگر شما نیز از این لحظات داشته‌اید، پس باید کم‌کم به این فکر باشید که رابطه‌ی خود را جلوتر ببرید.

۱. می‌ترسید که عاشقش شوید
عاشق بودن واقعا ترسناک است. وقتی کم‌کم به این نتیجه می‌رسید که «خودشه»، واقعا از این احساس می‌ترسید. این ترس به این خاطر است که تابه‌حال چنین احساسی نداشته‌اید. حتی ممکن است در ابتدا از او دوری کنید. متأسفانه من هم در ابتدا این کار را کردم. مقاومت نکنید. وقتی نیمه‌ گمشده‌ خود را در کنارتان دارید باقی‌ زندگی آسان‌تر می‌شود.

۲. او را با همه‌ی دنیا عوض نمی‌کنید
علاوه بر این‌که از این احساس خود می‌ترسید،‌ ممکن است دوست نداشته باشید «زندگی مجردی» را ترک کنید. البته وقتی ازدواج کنید دیگر نمی‌توانید تا دیروقت با دوستان خود بیرون بمانید. باید دونفری و با هم تصمیم بگیرید. ولی اینها که بد نیستند. وقتی با نیمه‌ گمشده‌ خود ازدواج کردید،‌ احتمالا از خودتان می‌پرسید چرا تا قبل از این زندگی خود را با رفقا به هدر می‌دادید. احتمالا به خودتان می‌گویید کاش زودتر ازدواج کرده‌ بودید. وقتی نیمه‌ گمشده‌ خود را پیدا کردید، زندگی‌تان کاملا زیر‌ورو می‌شود. اما از این تغییرات کاملا راضی خواهید بود.

۳. وقتی در جمع هستید علامت‌های هم را خوب می‌فهمید
من آدم درون‌گرایی هستم، بنابراین خیلی از بیرون رفتن خوشم نمی‌آید. همسرم نیز همین‌طور است. گاهی اوقات پیش می‌آید هر دوی ما می‌خواهیم به خانه برویم ولی نمی‌خواهیم اطرافیان را برنجانیم. این‌که طرف مقابل خود را آن‌قدر خوب بشناسید که بفهمید می‌خواهد به خانه برود یکی از نشانه‌های دوست‌داشتن است.

۴. دیدن او همه‌ چیز را بهتر می‌کند
همه ممکن است روزهای بدی داشته باشید که بخواهید زیر لحاف بروید و هیچ وقت بیرون نیایید. شریک عاطفی مناسب می‌تواند کاری کند همه‌ی درد و عذاب آن روز را از یاد ببرید و احساس کنید چقدر خوش‌شانسید. به محض اینکه که او را می‌بینید به یاد می‌آورید چرا این همه بدبختی را در محل کار خود تحمل کرده‌اید: چون می‌خواهید برای او زندگی بهتری بسازید و آینده‌ی بهتری برای خودتان فراهم کنید.

۵. می‌توانید آرزوها و رؤیاهایتان را با او در میان بگذارید
وقتی نیمه‌ گمشده‌ خود را پیدا کردید، می‌خواهید همه‌ی آرزوهایتان را به او بگویید. حتی محال‌ترین رؤیاهایی که تا به حال داشته‌اید به او می‌گویید چون وقتی او در کنار شماست، واقعا فکر می‌کنید می‌توانید به هرچه می‌خواهید برسید. وقتی کسی را دارید که از شما حمایت کند، حتی رویاهای مضحک دوران کودکی هم ممکن می‌شوند.

۶. می‌توانید اعتراف کنید اشتباه کرده‌اید
رابطه‌های فراوانی فقط به این خاطر نابود شده‌اند که هیچ‌کدام از طرفین حاضر نشدند اشتباه خود را بپذیرند. وقتی نیمه‌ی گمشده‌تان را پیدا می‌کنید،‌ آن‌قدر با او راحتید که به اشتباهات خود اعتراف می‌کنید، چون اطمینان دارید او در درازمدت این اشتباه را به رخ شما نمی‌کشد. می‌دانید او به صداقت شما اعتماد می‌کند و می‌توانید در آینده رابطه‌‌تان را بهبود ببخشید.

۷. می‌خواهید کاری کنید زندگی او بهتر و آسان‌تر شود
وقتی نیمه‌ گمشده‌ خود را پیدا کردید، برای او زندگی می‌کنید نه برای خودتان. ذره‌ذره‌ی وجودتان را قربانی می‌کنید تا زندگی او بهتر شود. حتی اگر روز سختی داشته‌اید، وقتی به خانه می‌آیید، فورا می‌خواهید خانه را تمیز کنید و برای او شام بپزید تا آسوده باشد. اگر خریدی را فراموش کرد، فورا با ماشین به فروشگاه می‌روید، حتی اگر به این خاطر برنامه‌ی مورد علاقه‌ی خود را از دست بدهید. مهم‌ترین چیز این است که عزیزتان راحت باشد.

۸. به ندرت بحث‌تان می‌شود و در آن به دنبال نقطه‌ی مشترک هستید نه به کرسی نشاندن حرفتان
همه‌ گاهی اوقات بحث می‌کنند ولی همان‌طور که قبلا گفتم،‌ شما از بهانه‌های بی‌اهمیت استفاده نمی‌کنید که فقط ثابت کنید «حق با شماست». از کنار خیلی چیزها می‌گذرید. وقتی دعوایتان می‌شود توهین نمی‌کنید و بی‌ادب نیستید. فقط در مورد موضوع بحث خود خیلی پرحرارت هستید. در این بحث‌ها خیلی نمی‌خواهید حرف خود را به کرسی بنشانید، فقط می‌خواهید نقطه‌ی مشترکی پیدا کنید و سر آن به توافق برسید.

۹. یک سری کارها تبدیل به دونفره‌های شما می‌شوند
اگر عادت کرده‌اید یک برنامه‌ی تلویزیونی را با هم ببینید، دیگر هیچ‌وقت آن برنامه را بدون او نمی‌بینید. اگر بستنی خوردن در کافه‌‌ای خاص کار همیشگی شماست،‌ دیگر بدون او آنجا نمی‌روید (مگر اینکه بروید تا چیزی را برای او بگیرید!). اگر رژیم دارید، فقط برای خودتان مرغ رژیمی نمی‌گیرید. وقتی یک سری کارها تبدیل به دونفره‌های شما شدند، دیگر باید بدانید نیمه‌ گمشده‌ خود را پیدا کرده‌اید.

۱۰. می‌دانید چطور او را سرحال بیاورید
وقتی حالش گرفته است، می‌دانید باید چه کاری انجام بدهید تا حالش را بهتر کنید. او را از هرکس دیگری بهتر می‌شناسید. و بیشتر از همه تلاش می‌کنید تا حالش بهتر شود. حتی وقتی بدترین روز زندگی‌‌اش را داشته، می‌دانید با خرید گل‌های مورد علاقه‌اش، یا بستنی محبوبش می‌توانید لبخند روی لب‌هایش بیاورید. شاید نتوانید همه‌ی مشکلات او را حل کنید، ولی می‌توانید کاری کنید راحت‌تر با آن مشکلات روبه‌رو شود.

۱۱. می‌توانید دوستانه اختلافات خود را حل کنید
همان طور که گفتم، وقتی نیمه‌ گمشده‌ خود را پیدا کرده‌اید، دیگر اهمیتی ندارد حق با چه کسی است. فقط می‌خواهید رابطه‌ را بهبود ببخشید. اگر بعد از دعوا او را بیشتر از همیشه دوست دارید، دیگر خیال‌تان راحت باشد که او نیمه‌ گمشده‌ شماست.

۱۲. دوست دارید بی‌مناسبت پیام‌هایی از او دریافت کنید
همه‌ی ما در ابتدای رابطه هیجان‌زده هستیم ولی اگر سال‌ها از آغاز رابطه‌‌ی شما گذشته باشد، و هنوز همین احساس را داشته باشید، معمول نیست. ما تقریبا هفت سال است ازدواج کرده‌ایم، هنوز هم با دیدن پیامی از همسرم لبحند می‌زنم. این نشان می‌دهد حتی وقتی درگیر کار و درس است باز هم به من فکر می‌کند. ما هنوز هم می‌توانیم راه‌هایی پیدا کنیم که رابطه‌مان را تازه نگه داریم، حتی بعد از این همه مدت.

۱۳. وقتی چیزی شما را اذیت می‌کند رک و پوست کنده به او می‌گویید
از لحظه‌ای که رابطه‌ی من و همسرم جدی‌تر شد، یک قانون برای خودمان وضع کردیم: اگر چیزی آزارت می‌دهد، یک شب به آن فکر کن. اگر دیدی این موضوع همچنان آزارت می‌دهد، موضوع را مطرح کن. این راه‌کار برای ما خیلی مفید بوده‌ است. برای همین خیلی کم دعوایمان می‌شود. صبح روز بعد، وقتی که کاملا در مورد همه چیز فکر کرده‌اید، بیشتر اوقات می‌بینید آنچه موجب آزار شما بود خیلی هم اهمیت ندارد (مخصوصا اگر همین یک بار باشد و دوباره اتفاق نیفتد). ولی اگر مسئله ارزش مطرح شدن داشت، برگردید به مورد شماره‌ی هفت.

۱۴. می‌دانید کی باید او را تنها بگذارید
حتما که نباید همه‌ی لحظات را کنار هم بگذرانید. گاهی‌اوقات، حتی اگر واقعا بخواهید کنار او باشید،‌ ممکن است او بخواهد کمی تنها باشد. می‌دانم همسرم بعد از یک روز طولانی کاری، دلش می‌خواهد مدتی تنها باشد. برای همین می‌روم تا شام را آماده کنم، یا کمی خانه را مرتب کنم. وقتی که کنار هم نشسته‌ایم تا شام بخوریم، می‌دانم حالش بهتر شده و آماده است در مورد اتفاقات خوشایند یا ناخوشایند آن روز با من حرف بزند.

۱۵. غذای مورد علاقه‌ی همدیگر را می‌دانید
فرض کنید منتظر میز خود در رستوران هستید و می‌خواهید به دستشویی بروید. وقتی برگشتید می‌بینید میز شما آماده شده، و پیشخدمت هم غذای مورد علاقه‌‌تان روی میز گذاشته است. مطمئنم اگر زن و مردی بدانند برای همسرشان چه غذایی سفارش بدهند، راه‌شان را به قلب هم یافته‌اند.

۱۶. همدیگر را تشویق می‌کنید
این مورد در راستای همان مورد قبلی است که رؤیاها و اهداف خود را با او در میان می‌گذارید. وقتی نیمه‌ گمشده‌ خود را پیدا کنید، می‌خواهید همه‌ی رؤیاهای او به حقیقت بپیوندد. حالا چه حمایت از او هنگام رژیم غذایی‌اش باشد، چه تشویق او به ادامه‌ی تحصیل، و چه پیشرفت در کار. فقط می‌خواهید موفقیت او را ببینید و هر کاری از دست‌تان بر می‌آید برایش انجام می‌دهید.

۱۷. دوباره و دوباره به داستان‌های او گوش می‌دهید
این کاری است که من همیشه انجام می‌دهم. دوباره و دوباره همان داستان‌ها را درمورد روز‌های جوانی‌‌ام تعریف می‌کنم. همسرم به جای اینکه به میان حرف من بپرد، فقط گوش می‌کند. اجازه می‌دهد به آن روزها بخندم و خودش هم همراه من می‌خندد. بالاخره به جایی در رابطه‌ی خود می‌رسید که همه‌چیز را در مورد همدیگر می‌دانید. و مطمئنا داستان‌هایتان هم تمام می‌شوند. با این حال باز هم می‌توانید هر چند وقت یک بار به گذشته‌های دور سری بزنید.

۱۸. وقتی با او هستید شوخی‌هایتان به‌شدت لوس می‌شود
وقتی در کنار عشق‌تان هستید، حس شوخ‌طبعی‌ شما کاملا متفاوت است. شوخی‌های شما لوس‌ترین و بی‌مزه‌ترین شوخی‌ها می‌شوند اما می‌دانید شما دو نفر را از خنده روده‌بر می‌کند، چون وقتی باهمید می‌توانید ساعت‌ها حتی به ترک روی دیوار هم بخندید. احساس نمی‌کنید کنار او باید خیلی «باحال» باشید، می‌توانید خودتان باشید.

۱۹. هرکاری با او خوش می‌گذرد
برای من کسل‌کننده‌ترین و حوصله‌سربرترین کار دنیا خرید در سوپرمارکت است. اما وقتی با همسرم به فروشگاه می‌روم، می‌توانیم با هم خاطره‌های خوبی بسازیم. وقتی بین خودتان جوک‌های زیادی دارید، چیزهای زیادی در سوپرمارکت پیش می‌آید که می‌توانید به آنها بخندید. اگر کسی را پیدا کرده‌اید که خرید سبزیجات یخ‌زده هم با او خوشایند است، حتما نیمه‌ گمشده‌ خود را یافته‌اید.

۲۰. برای خرید هدیه‌ی او زمان می‌گذارید
مثل خیلی از مردان، من هم خیلی در خرید هدیه مهارت ندارم. خانواده‌ی من ترجیح می‌دهد بابت تجربه‌های جدید پول خرج کند تا بابت اشیا و وسایل. برای همین من هیچ‌وقت استعداد هدیه خریدن نداشتم. وقتی با همسرم آشنا شدم اوضاع تغییر کرد. هر بار که مناسبتی نزدیک می‌شد، تلاش می‌کردم چیز خاصی پیدا کنم. حتی گاهی اوقات خودم چیزی برای او درست می‌کردم تا به او نشان بدهم چقدر دوستش دارم. وقتی دیدم این کار را فقط برای او انجام می‌دهم، فهمیدم او نیمه‌ گمشده‌ من است.

یک پاسخ به “نیمه گمشده”

  1. بهناز معتمد گفت:

    بسیار جالب و مفید بود. سپاس

دیدگاهتان را بنویسید