آیا تابحال زندگی کرده اید؟

آیا تا به حال خواستی که زندگی را به سبک خودت زندگی کنی؟ به سبک خودت تصمیم بگیری؟ به روش خودت انتخاب بکنی؟ چه کارهایی در زندگی بهتره انجام بدی و دوست داری انجام بدی؟ چه کسی را برای زندگی مشترک خودت انتخاب کنی؟ چه مدل لباسی را بپوشی اینکه چه نوع موسیقی ای را گوش کنی اینکه چه تفریحاتی دوست داری انجام بدی یا به کجا سفر کنی؟ چطور وقتت را بگذرانی و ….

آیا بیشتر وقت ها با انتخاب های خودت زندگی کردی یا انتخاب های دیگران؟ آیا نظر خودت برات مهم و ارزشمند بوده یا نگاه دیگران در باره تو و زندگی تو؟ حقیقت این هست که اگر خود این کار را برای خودت نکنی دیگران این کار را برات خواهند کرد تو پیرو تصمیم و انتخاب آنها خواهی شد و آنوقت است که تو دیگر به سبک آنها، زندگی میکنی و تجربه زندگی کردن به سبک خودت را به گور خواهی برد.

نکته کلیدی این پیام این هست که برای تغییر نیاز هست اول نگاهت بعد ذهنت و بعد سبک و رفتار زندگی ات را مرور کنی و ببینی چقدر با سبک خودت زندگی می کنی و چقدر با سبک دیگران؟ تو می تونی خودت را در لابلای تفکر و اندیشه ها و احساس های خودت پیدا کنی نه در میان نظرات و انتقادها و پیشنهادهای دیگران. البته این به این معنی نیست که ما همیشه همه وقت و همه جا باید به سبک خودمان زندگی کنیم و نظر دیگران اهمیت نداره یا بی فایده است، بلکه منظور این هست که نسبت میان زندگی کردن بین سبک خود براساس دیدگاه و نظر شخصی با سبک دیگران و دیدگاه و نظر دیگران بهتره یک تعادل و تناسبی داشته باشه، گاهی زندگی کردن براساس خط کش های دیگران ما را به جایی میبره که وقتی به پشت سرخودمان نگاه می کنیم از خودمان می پرسیم من چرا اینجا هستم؟ اینجا چکار دارم؟

زندگی کردن به سبک خود، ریسک ها و هزینه های خودش را داره، باید از خودمان بپرسیم چقدر دوست داریم به سبک خودمان زندگی کنیم و تا کجا می خواهیم برای این انتخاب خودمان هزینه کنیم؟