قلمرو امکان 201

قلمرو امکان

ماهی سیاه کوچولو گفت: شما که نمی توانید از برکه بیرون بروید ، چطور از جهانگردی دم می زنید؟
کفچه ماهی ها گفتند: مگر غیر از برکه ، دنیای دیگری هم داریم؟
ماهی سیاه کوچولو گفت: دست کم باید فکر کنید که این آب از کجا به اینجا می ریزد و خارج از آب چه چیزهایی هست.
کفچه ماهی ها گفتند: خارج از آّب دیگر کجاست؟ ما که هرگز خارج از آب را ندیده ایم! هاها…هاها…. به سرت زده بابا!
همیشه نگاه متفاوت داشتن به دنیا و زندگی، با ریشخند و انکار آدم های دور و بر روبرو می شود. اگر به نگاه و نگرش متفاوت خودتان باور دارید، اجازه ندهید که انکار یا ریشخند آدم های دور و بر شما، حتی اگر تعداد آنها خیلی زیاد باشد، شما را برای رسیدن به خواسته تان سست کند، دست از تلاش و کوشش برای رسیدن به خواسته خودتان برندارید، نگرش و نگاه متفاوت حتی اگر با ریسک ها و دشواری های بسیاری روبرو باشد، به شما این امکان را می دهد که دنیا را به گونه ای متفاوت ببینید و تجربه کنید و چشمان شما را به روی دنیاهایی متفاوت از آنچه شما و دیگران می دیدید باز خواهد کرد!

پرنده های قفسی عادت دارن به بی کسی
عمرشونو بی هم نفس کِز می کنن کُنجِ قفس
نمی دونن سفر چیه عاشقِ در به در کیه
هرکی بریزه شادونه فکر می کنن خداشونه
یه عمره بی حبیبن با آسمون غریبن
این همه نعمت اما همیشه بی نصیبن
تو آسمون ندیدن خورشید چه نوری داره
چشمه ی کوهِ مشرق چه راه دوری داره
چه می دونن به چی میگن ستاره
چه می دونن دنیا که یا بهاره
چه می دونن عاشق میشه چه آسونپرنده زیرِ بارون
تو آسمون ندیدن خورشید چه نوری داره
چشمه ی کوهِ مشرق چه راهِ دوری داره
قفس به این بزرگی کاشکی پرنده بودم
مهم نبود پریدن ولی برنده بودم
فرقی نداره وقتی ندونی و نبینی
غصه ت میگیره وقتی میدونیو میبینی

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید