موفقیت برای موفقیت یا موفقیت برای زندگی:
تا وقتی افراد تنها به پیشرفت مادی و موفقیت اقتصادی فکر میکنند و در مسیر مسابقه بیپایان اول شدن در مسابقه پولسازی فرصت نگاه کردن به زندگی و راهی را که رفتهاند را نداشته باشند پیشاپیش راه فنا و نیستی را آغاز کردهاند مهم نیست که نام این مسابقه و برنده آن را چه بگذاریم، اصلاً چه فرقی میکند پولدارترین آدم و مرفهترین آدم دنیا چه کسی است. در تمام لحظههای مسابقه نفسگیر پولسازی و موفقیت نه مجالی برای خلوت کردن با خوددارند و نه به احساس دل گوش میکنند که موفقیت و پولسازی برای چه؟ برای که؟ تا کجا؟ بهسختی میتوانی پول بسازی و برای روابط و عواطف جایی باقی بگذاری، بهسختی میتوانی پول بسازی و بازندگی به معنی عام آن بیگانه نشوی، وقتی کل معنی زندگی میشود دویدن در پی پولسازی و پیشی گرفتن از دیگران برای پولسازی و رقابت بیپایان چشم و همچشمی که از بقیه عقب نیفتی آنچه برائت میماند چیزی جز یک روح فقیر و گرسنه، حریص و لهشده، رنجور، نگران و عصبی و خسته نخواهد بود.
برای بیشتر انسانهایی که در این مسابقه بیپایان شرکت کرده پوچی و تلخکامی میانسالی بدیهیترین تجربه مشترک شرکتکنندگان مسابقه پولسازی است، جایی که نگاهی، حرفی چیزی به تو تلنگر میزند که پس کی فرصت داری به شکوفایی خودت، به برآورده کردن رؤیاهای دیگری بهجز ساختن پول یا برافراشتن قصرهای مرمرین زیبا ولی بیروح بپردازی؟ و گهگاه نهیبی از درون به تو میگوید آخرین باری که از بازی با افراد خانوادهات لذت بردی کی بود؟ همچنان که خدمت به خانوادهات را در ثبتنام آنها در مسابقه بیپایان رقابت نبینی و آنها را نیز بازیچه رقابت و چشم و همچشمی باهم سن و سالانشان نکرده باشی !
اغلب بهجای گوش دادن به ندای درونی خودت که هی فلانی کی وقت زندگی کردن واقعی است، خوشبختی واقعی، نه آن نان بلکه آبی که گوارای جان و وجودت بود و آن را خربزه نامیدی! ولی افسوس که این فقر درونی و تشنگی و عطش بیپایان خودت را بهجای آب حیات با میخوارگی بهجای زندگی سرشار از اعتماد به همسر و همدم با زنبارگی، فخرفروشی به بیماران دیگر مسابقه پولسازی و تلاشی هزار برابر برای موفقیت برای موفقیت سرکوب میکنی و از یاد میبری که زندگی همین لحظههای ناب و شکننده در حال گذری است که میکوشی در پایان مسابقه معدل آنها را اندازه بگیری
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.